جدول جو
جدول جو

معنی بی شبانی - جستجوی لغت در جدول جو

بی شبانی(شَ)
بی چوپانی. بی نگهبانی. بی پاسبانی:
شد از بی شبانی رمه تال و مال
همه دشت تن بود بی دست و یال.
فردوسی.
رجوع به شبانی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَ)
خاموشی. (ناظم الاطباء). سکوت:
چون مرا آفت ز گفتن میرسد
بی زبانی بر زبان خواهم گزید.
خاقانی.
لیکن بحساب کاردانی
بی غیرتی است بی زبانی.
نظامی.
من از بی زبانی ندارم غمی
که دانم که ناگفته داند همی.
سعدی.
، بارانی که قبل از موسم و موقع فرود آید. (از تاج العروس). باران اول موسمی. (منتهی الارب) (آنندراج). باران اول. (ناظم الاطباء) ، زود از هر چیز و مؤنث آن باکوره است. (منتهی الارب). زودرس از هرچیز، نوبر. نوباوه. (آنندراج). نورس: و فی هذاالیوم یؤتی بالباکور من الغلات فیقرأون علیها و یدعون لها بالبرکه. (آثار الباقیه چ اروپاص 281). نخله باکور، خرمابن زودرس. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
مرکّب از: بی + شبان، بی چوپان. بدون نگهبان گله. بی پاسبان رمه:
مرو از پس این رمۀ بی شبان
ز هرهایهایی چو اشتر مرم.
ناصرخسرو.
رجوع به شبان شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بی شباهت
تصویر بی شباهت
ناجور اهوماناک ناهمانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد زبانی
تصویر بد زبانی
دشنام فحش ناسزا بد دهانی مقابل خوش زبانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی شبان
تصویر بی شبان
بی چوپان، بی نگهبان گله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی گمانی
تصویر بی گمانی
اطمینان، یقین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی شباهت
تصویر بی شباهت
ناهمانند، ناهمسان
فرهنگ واژه فارسی سره
الکنی، گنگی، لالی، خموشی، سکوت، خجولی، بی عرضگی
متضاد: گویایی،
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بی زبانی
تصویر بی زبانی
عاجزٌ عن الكلام
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بی ثباتی
تصویر بی ثباتی
Destabilization, Fickleness, Instability, Unstableness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی زمانی
تصویر بی زمانی
Agelessness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی زبانی
تصویر بی زبانی
Speechlessness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی زبانی
تصویر بی زبانی
mutisme
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بی زبانی
تصویر بی زبانی
ukimya
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بی ثباتی
تصویر بی ثباتی
дестабилизация , непостоянство , нестабильность
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی زبانی
تصویر بی زبانی
گونگا پن
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بی زبانی
تصویر بی زبانی
নির্বাকতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بی زبانی
تصویر بی زبانی
무언
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بی زبانی
تصویر بی زبانی
dilsizlik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بی زبانی
تصویر بی زبانی
無言
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بی زبانی
تصویر بی زبانی
אִלְּמוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بی زبانی
تصویر بی زبانی
मौनता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بی زبانی
تصویر بی زبانی
keheningan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی زبانی
تصویر بی زبانی
ความไร้คำพูด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی زبانی
تصویر بی زبانی
sprakeloosheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بی زبانی
تصویر بی زبانی
falta de palabras
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی زبانی
تصویر بی زبانی
mutismo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی زبانی
تصویر بی زبانی
falta de palavras
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی زبانی
تصویر بی زبانی
无语
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی زبانی
تصویر بی زبانی
bezmówność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی زبانی
تصویر بی زبانی
німота
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی زبانی
تصویر بی زبانی
Sprachlosigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی زبانی
تصویر بی زبانی
немота
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی زمانی
تصویر بی زمانی
вечность
دیکشنری فارسی به روسی